رشد و توسعۀ صادرات غيرنفتي همواره جزء سياست‌هاي كلان كشور بوده و انگيزۀ كاهش وابستگي به صادرات نفت نيز در همين راستا به وجود آمده است. صنعت قطعه‌سازي خودرو با توجه به مزيت‌هاي نسبي هم‌چون قيمت و نيروي انساني ارزان و ماهر مي‌تواند نقش بسيار مهمي در صادرات غيرنفتي داشته باشد. بازاريابي يكي از ابزارهاي مهمي است كه اغلب به آن توجه لازم نمي‌شود؛ تا زماني كه ارتباطي منطقي و ارزشمند بين صنعت و مصرف‌كننده ايجاد نشود، نه صنعت توسعه مي‌يابد و نه جامعه به رفاه نسبي دست خواهد يافت. اين ضعف ارتباطي بين صنعت، توليد‌كننده و مصرف‌كننده است كه باعث سردرگمي توليدكننده در طراحي عرضۀ محصول مناسب شده و در نهايت باعث نارضايتي و رويگرداني مصرف‌كننده مي‌گردد. با توجه به اهميت صادرات و نقش آن در اقتصاد، توجه به مراحل مختلف مطرح در بازاريابي از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. تصميم‌هاي عملياتي به هم مرتبط دربارۀ چگونگي بخش‌بندي بازار، بخش‌هاي بازار هدف، نوع كالا و خدمات عرضه شده به هر بخش، ابزارها و جاذبه‌هاي مناسب به منظور استفاده و شيوۀ قيمت‌گذاري محصولات شركت، همگي جزء استراتژي‌هاي بازاريابي هستند. بنابراين، مسئلۀ اصلي مربوط به قلمروي استراتژي بازاريابي، عبارت است از تعيين بازارهاي هدف خاص براي «يك خانوادۀ محصول يا يك محصول ويژه». در اين اثر نخست با بررسي ادبيات مربوط به استراتژي بازاريابي و با توجه به وضعيت صنعت قطعه‌سازي خودرو در كشور تركيه، اطلاعاتي از طريق پرسش‌نامه و مصاحبه جمع‌آوري و در نهايت با توجه به اين اطلاعات راه‌كارهاي مناسب براي توسعۀ صادرات اين صنعت مطرح شده است.